381

هوف...چقدر همه چیز زود تغییر میکنه

مثل اینایی که پرستارن هر روز نبض دلمو میگیرم ببینم در چه حاله

خوشحالم که قابلیت ویژه ای در فکر نکردن دارم ولی بازم..

زودتر از اینا میدونستم که دیگه مثل قبل نیست ولی..

ولش کن..زندگیه دیگه..حال و حوصله نوشتن هم نمیمونه

380

دومین سالگرد بابا؟ هنوزم منتظرم که یه روز برگردی پیشمون...هنوزم فکر میکنم رفتی سفر..حس نبودنت توی این کلمه ها نمیگنجه.. :(

پ. س : این اردیبهشت لعنتی...فردا هم...مدتهاست دل توی دلم نیست..انگار سرنوشتمون رو توی این اردیبهشت لامصب میدوزن

379

خیلی خوبه که موقع بودن باهات لازم نیست خودمو تغییر بدم..نگران چیزی باشم

چندتا از این آدما ممکنه واسه آدم باشن؟