387

هیشکی خال و حوصله عید و تبریک سال نو رو نداشت..ناهار خوردیم با هم ولی خوب دیگه وقتی سال تحویل میشه نیمشه که دیگه همدیگه رو بغل نکنی و بهم بوس ندی و ناشکر باشی از اینکه باهم هستی..درسته که جای بابا خالیه و هیج عیدی بدون اون خال و هوای عیدو سال جدید رو نداره و هیچ وقت اون عیدایی که با بابا داشتیم تکرار نمیشه ولی دلم نمیخواد که مامانم هم همیشه در غصه از دست دادن پدر بمونه....با این حال دستمون به انداختن سفره هفت سین حالا حالاها نمیره..

بازم دلیل نمیشه که به یاد اورردن روز اول سال جدید دلت رو نلرزونه واسه اینکه ارزوها و هدف های جدیدی نداشته باشی..