۲۶۹

نمیدونم دوس داشتن تموم شدن داره یا نه ولی بعضی وقتا یه چیزی پیش میاد که به خودت اجازه نمیدی دیگه یکی رو دوس داشته باشی

وقتی ببینی اون دوس داشتنشو با یکی دیگه ابدی کرده و..؟ چیزی واسه فکر کردن میمونه؟ هیچ وقت گذشته، به جز توی بعضی موارد ، واسم اهمیت نداشته..اعتراف میکنم دوس داشتن میلاد همیشه جزء بکگراند ذهنم بوده، نه که فکر کنم میخواد برگرده یا یه چیزی شبیه به این ولی فکر نمیکیردم که یه روزی اینجوری ازش خبر بگیرم

باید واسه اون خوشحال باشم...واسه خودم خوشحال نیستم...تصویر ذهنی جدیدی ازش باید تو ذهنم جا بیفته..در هر صورت سخته..هچ وقت اینجوری بهش فکر نکرده بودم.. شاید خدا میخواد حسابمو با همه چیزای دوس داشتنیم صاف کنه...نیاز دارم به رنگ پناه بیارم..شاید بهترین موقعیت همین باشه...زندگی همینه دیگه..هوم؟ دوسش میداری، عاشق میشی و میمری...ادما به تعداد عاشق شدن هاشون زندگی میکنن


۲۶۸

لعنت به جایی که واسه هر لحظه ی بودن باهاش باید ترس و لرز داشته باشی